در پی گسترش بی حجابی درکشور و غفلت متولیان امر
هشداری برای تاریخ!
دشمن سرمایهگذاری اصلی خود را به روی انهدام نیروی پیش برنده و آیندهساز انقلاب متمرکز کرده و مسئولان ما در غفلت محض نسبت به این خطر، به دفاع از «امروز» مشغولند! حال آن که دشمن، «فردا» را نشانه رفته است!
بعضی خطرها آن قدر بزرگند، که هرگونه هشداری در مورد وقوع آنها (هر چند عوامانه!) در تاریخ ثبت خواهد شد. چه آن هشدار جدی گرفته شود و چه بیخیال از کنارش بگذرند!
و این هشدار هم از جنس همین هشدارهای «برای ثبت در تاریخ» است! (چون احتمال جدی گرفته شدنش خیلی پایین است! چیزی در حدود صفر!)
اصل مطلب هم از این قرار است که: نظام و انقلاب اسلامی ما به هزار و یک دلیل، دشمن دارد آن هم فراوان و البته این دشمنان چون اهل حسابگریاند با یک محاسبه ساده تا آخر کار را خواندهاند که اگر این انقلاب صحیح و سالم باقی مانده و رشد کند، نسل آنها (یعنی دشمنان را!) بدجوری از بیخ و بن قطع خواهد کرد و درست در همین راستا و برای حفظ خود و بیخ و بنشان (باز هم همان دشمنان) به جدیت تصمیم گرفتهاند تا انقلاب را از ریشه در آورند!
و در این مسیر روشهای مختلفی را آزمایش کرده و سرانجام براساس همان محاسباتی که از آنها یاد کردیم، یک راهکار بنیادین برای قطع ریشه انقلاب پیدا کرده و چون میزان و عمق تأثیر این راهکار در یکسره کردن تکلیف نظام و انقلاب را متوجه شدهاند، حاضرند برای مخفی ماندن
” گسترش و ترویج گام به گام بیحجابی و مفاسد اخلاقی و انواع لاابالیگریهای اجتماعی در جامعه جوان ایران، همان روشی است که دشمن به عنوان استراتژی خود انتخاب کرده است اما این تهدید جدی از مدنظر مدافعان انقلاب دور مانده است “
آن هر چه از دستشان برمیآید، انجام دهند تا این راهکار کماکان از چشم مسوولان نظام دور بماند تا اینکه یکدفعه چشم باز کنند و ببینند که «سهراب» مرده و آنها هنوز به دنبال قرص مسکن برای کمردرد «تهمینه» از این داروخانه به آن داروخانه سرگردانند!
و اما اصل مطلب:
سالها پیش بحثی به نام «تهاجم فرهنگی» مطرح شد که تعبیر ساده آن هجوم دشمن به اعتقادات، فرهنگ و اندیشه مردم مسلمان ما بود و ابزارهای آن از کتاب و نشریه هفتگی تا فصلنامه تئوریک و نوار و عکس و فیلم و امثال آن است.
این جریان که بیشتر در قالب اعتقادات و اندیشههای وارداتی (و البته مهاجم!) خودنمایی میکرد، به دقت از سوی مسئولان بلند پایه نظام شناسایی شد و تلاشهایی هم برای رفع و دفع آن به عمل آمد و همین هشیاری موجب شد تا خیلیها تصور کنند مشکل حل شده و یا اینکه اصلاً مشکلی در کار نبوده و البته بعضیها هم عمق خطر را حس کرده و از هر چه داشتند، برای مقابله با این راهکار دشمنان نظام و انقلاب مایه گذاشتند و به هر حال پیش آمدن تهدیدات جدید از سوی دشمنان ،موجب به فراموشی سپرده شدن قضیه تهاجم فرهنگی شد و البته دشمنان نظام هم که این راهکار را سوخته و لو رفته دیدند، دیگر از پافشاری سابق بر این روش ریشهکنی جمهوری و انقلاب اسلامی! دست برداشته و آزمون راههای دیگر دشمنی را در پیش گرفتند!
دشمن سرمایهگذاری اصلی خود را به روی انهدام نیروی پیش برنده و آیندهساز انقلاب متمرکز کرده و مسئولان ما در غفلت محض نسبت به این خطر، به دفاع از «امروز» مشغولند! حال آن که دشمن، «فردا» را نشانه رفته است!
” اگر نظام اسلامی را مانند شهری فرض کنیم که دشمنان از همه سو به آن هجوم آورده، و مدافعان از بالای برج و باروی شهر به دفاع و مقابله با تهاجمهای دشمن مشغولند، مشکلاتی مانند بیکاری، اعتیاد، براندازی سیاسی و...به مثابه تهاجمات آشکارند و رشد آهسته ولی پیوسته و روزافزون بیحجابی و بیعفتی مانند نقب وتونلی است که دشمنان با خیال راحت به حفر آن مشغولند “
فردایی که جبهه انقلاب با کمبود و یا حتی نبود سرباز و مدافع روبرو شود!
این روزها همه آنهایی که وظیفه دفاع از نظام را برعهده دارند، از وجود خطرات و تهدیداتی مانند فقر، مفاسد اقتصادی، تبعیض، مشکلات معیشتی مردم، بیکاری، اعتیاد و تهدیدات خارجی ،تحریکات آمریکا و رژیم اشغالگر قدس در خصوص فعالیتهای هستهای ایران و... کم و بیش آگاهند و که با روی کار آمدن دولت نهم و دهم برای مقابله با این تهدیدات، حرکت های جدی انجام شده، که آگاهی دولت را از وجود این راهکارهای دشمنان نظام ابراز میکند و نکته دقیقا همین جاست!
دشمنان نظام و انقلاب توجه مدافعان و پاسداران و حافظان نظام را به این مخاطرات معطوف کردهاند تا راهکار اصلی و موثرشان در ریشهکنی نظام اسلامی را مخفی کنند! (و در این مسیر تا حدود زیادی موفق بودهاند!)
گسترش و ترویج گام به گام بیحجابی و مفاسد اخلاقی و انواع لاابالیگریهای اجتماعی در جامعه جوان ایران، همان روشی است که دشمن به عنوان استراتژی خود انتخاب کرده است اما این تهدید جدی از مدنظر مدافعان انقلاب دور مانده است؛ چرا که حتی در حد کلام و سخن هم از آن به عنوان یک تهدید یاد نمیشود! و این یعنی همان چیزی که قند در دل معاندان نظام اسلامی آب میکند آن هم اساسی!
اگر نظام اسلامی را مانند شهری فرض کنیم که دشمنان از همه سو به آن هجوم آورده، و مدافعان از بالای برج و باروی شهر به دفاع و مقابله با تهاجمهای دشمن مشغولند، مشکلاتی مانند بیکاری، اعتیاد، براندازی سیاسی و...به مثابه تهاجمات آشکارند و رشد آهسته ولی پیوسته و روزافزون بیحجابی و بیعفتی مانند نقب وتونلی است که دشمنان با خیال راحت به حفر آن مشغولند تا هم پایههای برج و باروی شهر را سست کنند و هم خاموشترین روش برای نفوذ به شهر را در پیش گرفته باشند.
غفلت مسوولان نظام از این تهاجم اساسی والبته خاموش تا آن حد است که در بعضی مواقع مسوولان
” دشمن سرمایهگذاری اصلی خود را به روی انهدام نیروی پیش برنده و آیندهساز انقلاب متمرکز کرده و مسئولان ما در غفلت محض نسبت به این خطر، به دفاع از «امروز» مشغولند! حال آن که دشمن، «فردا» را نشانه رفته است! فردایی که جبهه انقلاب با کمبود و یا حتی نبود سرباز و مدافع روبرو شود! “
در نقش جاده صاف کن و زمینه ساز و همراه با این تهاجم ریشهای به کار و فعالیت مشغولند! یک نمونهاش مانع تراشی برای نیروی انتظامی در خصوص مجاز نبودن به بازداشت و برخورد قانونی با افراد بیحجاب است و صدها نمونه دیگرش در کنار آمدن با قانونشکنان بیحجاب در سطح شهرها، ادارات دولتی، شرکتهای خصوصی، اماکن درمانی، اماکن تفریحی، تئاترها، فیلمهای سینمایی و تلویزیونی است! و ای کاش کنار آمدن بود که دیگر کار از کنار آمدن گذشته و به تشویق ضمنی و منکوب کردن طرف مقابل (یعنی زنان محجبه!) رسیده است! در این راستا عدم اجرای کامل قانون حجاب و عفاف قابل ارزیابی است.
دشمن، دانسته و آگاه، گام به گام جوانان این مملکت را با تیرهای فساد از پای درآورده و با سرنیزه بیعفتی و بیحجابی و بیحیایی تیر خلاص میزند! آن وقت دیگر کسی باقی نمیماند تا عدالتخواهی کند یا به مقابله با فساد بپردازد یا برای رفع تبعیض چارهاندیشی کند و یا...
رونق حساب شده و دقیق بی حجابی (در حد شلوارکهای زیر زانو و مانتوهای بدن نمای آستین کوتاه و موهای کاملاً بیرون و چهرههای مدفون به زیر آرایش!وکشف حجاب) و گسترش انواع محافل فساد مثل سرطان به آلوده کردن و تخریب کامل سلولهای نظام (جوانان) مشغول است و البته مثل سرطان ساکت و خاموش عمل کرده و تا نظام را به آستانه مرگ نکشاند از درد و علایم بالینی خبری نخواهد بود!
اگر صحبت از غفلت کامل متولیان حفاظت از نظام در مقابل خطر مرگبار ولی خاموش این تهدید تمام عیار است، نباید تعجب کرد! یک نشانهاش این است که هیچکدام از مسوولینی که (با صد اجبار و فشار!) در حد یکی دو کلمه به این معضل پرداختهاند، (آن هم درحد کلام!) گویی که یا با احکام اسلامی و مشخصا حکم حجاب و
” به سادهترین بیان - اگر کاری نشود - روزی خواهد رسید که مدافعان نظام با نگاهی به پشت سر خواهند فهمید که دیگر اسلام و انقلابی نمانده که از آن دفاع کنند! “
حد شرعی آن بیگانهاند و یا زمان خروج از منزل چشمبند به چشم دارند (و یا شیشههای دودی اتومبیلهای ضدگلوله مجال دیدن واقعیتها را به ایشان نمیدهد!) و یا این که در مملکت و فضایی دیگر سیر میکنند و قرن به قرن، گذارشان به کوی و برزن پایتخت و سایر شهرها و نقاط آکنده از بیحجابی و بیعفتی نمیافتد!
دشمن سرمایهگذاری اصلی خود را به روی انهدام نیروی پیش برنده و آیندهساز انقلاب متمرکز کرده و مسئولان ما در غفلت محض نسبت به این خطر، به دفاع از «امروز» مشغولند! حال آن که دشمن، «فردا» را نشانه رفته است! فردایی که جبهه انقلاب با کمبود و یا حتی نبود سرباز و مدافع روبرو شود!
بی حجابی و فساد و بیبند و باری نه تنها در مقام نابودکننده مدافعین فردا عمل میکند، بلکه از انهدام هویت امروز نیز ابایی ندارد!
به سادهترین بیان - اگر کاری نشود - روزی خواهد رسید که مدافعان نظام با نگاهی به پشت سر خواهند فهمید که دیگر اسلام و انقلابی نمانده که از آن دفاع کنند! مثلاً همین امروز نگاهی به فرودگاهها بیندازید! تمام سعی و هم و غم برادران ناجا و امنیت پرواز سپاه در حفظ و حراست از جان مسافرانی خلاصه شده که اکثر اوقات بیش از ?? درصدشان مصداق بارز بیعفتی و «بیحجابی»اند. و کافی است چند روز دیگر بگذرد (آن هم با همین منوال که این روزها گذشته است!) آن وقت بچههای سپاه و ناجا و حراست هواپیمایی و انتظامات فرودگاهها باید
” تهاجم فرهنگی دشمن شروع شده بود و نه امروز که کار تا حد زیادی از کار گذشته و سرطان فساد و بیحجابی بخش قابل توجهی از پیکره فعال جامعه را آلوده ساخته و یا از کار انداخته و احتمالاً زمان شیمی درمانی و رادیوتراپی رسیده است! “
دست به دست هم داده و تمام توان را به کار گیرند تا زنان و دخترکان آستین حلقهای و مینی ژوپی در کنار مخنثان مردنما و «بوی فرند»های عیاش و اهل حالشان با خاطری آسوده به آنتالیا و کیش و دبی و کجا و کجای دیگر پرواز کنند! (و راستی مگر امروز اینگونه نیست؟)
خواهش میکنیم مسوولان محترم نفرمایند قصه اندلس را حفظیم! دیگر بحث اندلس و آنچه به آن رفت مطرح نیست. بحث اندلس وقتی مطرح بود که در اوایل سالهای مثلاً سازندگی! تهاجم فرهنگی دشمن شروع شده بود و نه امروز که کار تا حد زیادی از کار گذشته و سرطان فساد و بیحجابی بخش قابل توجهی از پیکره فعال جامعه را آلوده ساخته و یا از کار انداخته و احتمالاً زمان شیمی درمانی و رادیوتراپی رسیده است!
راستی آن دختر دانشجویی که شب تا به صبح به فکر چگونه برهنه ساختن تن و آراستن خویش است و یا آن دانشجویان پسری که صبح تا شام با چنین دخترهایی همکلاسند، چگونه دل و دماغ و هوش و هواس پرداختن به علم و درس و تفکر را خواهند داشت؟ چه تعداد از دختران بیحجاب و پسرانی که به وسیله آنها (همان دخترها!) به انحراف کشیده میشوند، به سمت عدالتخواهی و حقطلبی گرایش پیدا خواهند کرد؟ مگر زبانههای آتش شهوت دیگر مجالی برای بروز جنبههای فطری و عالی انسانی نظیر عدالتخواهی و مبارزه با تبعیض باقی خواهد گذاشت؟ و چگونه میتوان از خیل جوانانی که با تاثیرپذیری از فساد روزافزون در مرداب شهوت گرفتار آمدهاند، مدافع نظام و انقلاب، دشمن آمریکا و استکبار، تولید گر سخت کوش و مغز متفکر استخراج کرد؟ دقایقی تفکر میخواهد! این معادله آنچنان هم که فکر میکنند (یعنی همان مسوولینی که اوایل بحث ذکرخیرشان رفت!) پیچیده و نفهمیدنی نیست! فقط دقایقی فکر میخواهد!